ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ پاتوق فیلم کوتاه مشهد عصر شنبه با نقد و بررسی چهار فیلم «ته لنجی»، «شب بخیر ملیکا»، «شکار» و «نفس» در سینما مهر کوهسنگی برگزار شد. در این نشست آرمین رحیمی نژاد، فیلم نامه نویس و کارگردان انجمن سینمای جوانان مشهد، نکاتی را درباره این آثار ارائه داد. این آثار پایانهای تلخ و تراژدیکی داشتند؛ برخی معتقدند ساخت این نوع فیلمها باعث ایجاد حس ناامیدی در مخاطب میشود و نباید تولید شوند، در حالی که گروهی دیگر باور دارند این فیلمها بازتاب واقعیت جامعهاند و باید در سینما نیز به تصویر کشیده شوند.
فیلم «ته لنجی» به کارگردانی علی کیوان، که در بندر لنگه فیلم برداری شده است، به موضوع قاچاق میپردازد. رحیمی نژاد این کار را از لحاظ تولیدی اثری جالب دانست و گفت: لوکیشن فیلم خاص بود و کمتر کسی سراغ آن رفته است. با این حال، یکی از ضعفهای فیلم همین تولید جذاب است، چرا که از ظرفیت بالای آن به خوبی استفاده نشده بود.
وی ادامه داد: پلان اول در فیلم کوتاه اهمیت زیادی دارد؛ در ابتدای این فیلم موضوع قاچاق مطرح میشود و قاعدهای جذاب در آن وجود دارد، اما فیلم ساز در ادامه این قاعده را کنار میگذارد و در صحنه بعدی با فضایی خارج از قاب روبه رو میشویم که بسیار رها شده است. فیلم ساز باید از ابتدا قاعده کار را درست بنا کند و به آن پایبند بماند. در اجرا نیز مشکلاتی وجود داشت؛ زمان مشخص نبود و توالی زمانی تعریف نشده بود. همچنین فیلم شخصیت اصلی و شخصیت پردازی قوی نداشت.
فیلم دوم، «شب بخیر ملیکا»، اثری درام و اجتماعی است که داستان دختری را روایت میکند که فرزند طلاق است و به دلیل بی توجهی والدینش دست به خودکشی میزند.
رحیمی نژاد گفت: برخی معتقدند در فیلم کوتاه فرصت شخصیت پردازی وجود ندارد، اما من معتقدم این فرصت کاملا وجود دارد و باید از آن استفاده کرد. در این فیلم، مادر سلطه جو و دختر نوجوان مطیع به تصویر کشیده شدهاند، اما رفتار بازیگران عمق لازم را ندارد و مخاطب شناختی از مادر پیدا نمیکند.
مادر معلم یا ناظم مدرسه است و به ظاهر دخترش انتقاد میکند، در حالی که پوشش خودش مشابه اوست. آنها در خانهای خرابه زندگی میکنند که دلیلش مشخص نیست. شخصیت اصلی دختر است که بیش از حد مطیع است، در حالی که نوجوانان امروزی معمولا خواستههای خود را بیان میکنند. پایان بندی فیلم نیز فاقد تأثیرگذاری است.
فیلم «شکار» داستان شکارچیانی است که در تاریکی جنگل، به اشتباه یکی از اعضای نوجوان گروه خود را که نوجوان است، با گلوله میزنند.
رحیمی نژاد طراحی و اجرای فیلم را ضعیف بیان کرد و ادامه داد: تمام صحنهها تاریک و غیرقابل دیدن بودند. مشکلات تکنیکی به کیفیت بصری فیلم لطمه زده بود. همه شخصیتها اطلاعات زیادی از هم داشتند و مدام صحبت میکردند، اما حادثه تیرخوردن بهنام آن قدر جدی بود که باید تمام توجه بر رساندن او به مرکز درمانی متمرکز میشد. شکارچیان نیز برخلاف انتظار، کمکهای اولیه را انجام ندادند. اگر نسبت بین شخصیتها مشخصتر میشد، فیلم بهتر بود.
این کارگردان فیلم «نفس» را به دلیل ضعیف بودن نیازمند نقد و بررسی ندانست.